جدول جو
جدول جو

معنی شکسته شدن - جستجوی لغت در جدول جو

شکسته شدن
شکافتن خرد شدن، پریشان شدن مضطرب گشتن، مانند پیران شدن مسن به نظر آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
شکسته شدن
((~. شُ دَ))
خرد شدن، پریشان شدن، پیر و تکیده شدن
تصویری از شکسته شدن
تصویر شکسته شدن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ورشکسته شدن
تصویر ورشکسته شدن
سرمایه خود را از دست دادن و مفلس شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکفته شدن
تصویر شکفته شدن
شکفتن، باز شدن غنچۀ گل یا شکوفۀ درخت، از هم باز شدن
کنایه از شاد شدن، خوشحال شدن، کنایه از باز شدن لب ها هنگام تبسم، خندان شدن
شگفتن، شگفته شدن، اشکفتن، اشگفیدن، شکفیدن
فرهنگ فارسی عمید
کسی که استخوانهای شکسته را میبندد و پیوندهای در رفته را جبیره میکند، استخوان بند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شگفته شدن
تصویر شگفته شدن
شکفتن، باز شدن غنچۀ گل یا شکوفۀ درخت، از هم باز شدن
کنایه از شاد شدن، خوشحال شدن، کنایه از باز شدن لب ها هنگام تبسم، خندان شدن
شگفتن، شکفته شدن، اشکفتن، اشگفیدن، شکفیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاسته شدن
تصویر کاسته شدن
نقصان پذیرفتن کاهیدن، زیان یافتن ضرر دیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکسته بند
تصویر شکسته بند
((~. بَ))
کسی که استخوان های شکسته یا از جا در رفته را جا می گذارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شکسته بند
تصویر شکسته بند
کسی که استخوان های شکستۀ بدن را می بندد و معالجه می کند، آروبند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بسته شدن
تصویر بسته شدن
بسته گردیدن بسته گشتن، یا بسته شدن عذر زن. بپایان رسیدن عذر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکسته دل
تصویر شکسته دل
پریشان خاطر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکسته دل
تصویر شکسته دل
دل شکسته، آزرده دل، رنجیده، رنج دیده
فرهنگ فارسی عمید
کم شدن طول و ارتفاع چیزی، کاسته شدن، قطع شدن، یا کوتاه شدن دست کسی از چیزی. دسترس نداشتن بدان از آن پس: و دست تعرض متغلبان و ستمکاران از دامن روزگار ضعیفان و عاجزان بکلی کوتاه شود. یا کوتاه شدن زبان. خاموش شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسته شدن
تصویر بسته شدن
Bound
دیکشنری فارسی به انگلیسی